روزنامه کیهان نوشت:مصطفی معین در متنی که بعد از انتخابات منتشر کرده، نوشت: «اینجانب تاکنون در پاسخ به سوال افراد درباره انتخابات اخیر، با انتقاد از استصوابی بودن انتخابات، جناب دکتر پزشکیان را با توجه به شناخت دیرینهای که از زمان همکاری در دولت اصلاحات از ایشان داشتم به عنوان نامزد اصلح معرفی میکردم و برایشان در این مسئولیت محوله آرزوی موفقیت مینمایم. من در اعتراض به ساختار استصوابی انتخابات که آن را ناعادلانه و غیرآزاد میدانستم و تحلیلی که نسبت به چشمانداز آینده داشتهام، نه در مرحله اول و نه در مرحله دوم این انتخابات شرکت نکردم ولی نخواستم رسماً آن را اعلام نمایم که تنها پاسخگوی عمل خودم باشم!.
او در ادامه مدعی شده که پزشکیان باید به «تنشزدائی و سیاست موازنه منفی در سیاست خارجی و رفع تحریم، ارائه لایحه قانونی به مجلس برای لغو قانون نظارت استصوابی شورای نگهبان، پیگیری جدی لغو حصر خانگی و آزادی زندانیان سیاسی، پیگیری لغو گشت ارشاد و ووو» اقدام کند و در صورت عملی نشدن، عطای ریاست را بر لقای آن ببخشد».
یادآور میشود صلاحیت مصطفی معین در انتخابات سال ۸۴ رد شده بود اما با درخواست آقای حداد عادل و حکم حکومتی رهبر انقلاب، تأیید شد و او بدون هیچ نوع مخالفخوانی و ادا و اطواری در انتخابات شرکت کرد اما بین هفت نامزد، با چهار میلیون رأی نفر چهارم شد و از رقابت حذف شد. به نظر میرسد همان رادیکالیسم کوری که دولت خاتمی را به بنبست کشاند و فرصت خدمتگزاری به معیشت مردم را در باتلاق سیاست بازی نابود کرد و نهایتاً خاتمی را اردک لنگ معرفی کرد و خواستار استعفای او و یا عبور از خاتمی شد، خواب مشابهی را هم برای دولت جدید دیده است.
نکته قابل تأمل درباره نوشته اخیر معین این که او میگوید در انتخابات اصلاً رای نداده اما به دیگران مشورت داده است. انتخابات اگر مورد تأیید است، پس او شخصاً محکوم است که رأی نداده و اگر مورد تأیید نمیدانسته، چرا به دیگران گفته رأی بدهند. ضمنا ساز و کار انتخابات که تغییر نکرده، با این وجود آقای معین چگونه همان انتخابات و ساز و کاری را زیر سؤال میبرد که خودش -به عنوان یک استثنا در طول ۴۵ سال انتخابات- با حکم حکومتی تأیید شد و با این وجود از رقابت کنارهگیری نکرد؟ این همه تناقض را چگونه باید حل کرد؟
ارسال پاسخ