ارجاع اعدام و سانسور به چین و کره شمالی!

عباس عبدی نوشت: «برای هر کارشان یک نمونه از یک گوشه جهان پیدا می‌کنند تا کار‌های خودشان را توجیه کنند. در اعدام ها به چین، در سانسور و رسانه به کره شمالی، در ناامنی و تعداد زندانیان به امریکا، در وجود اعتراضات به فرانسه، در تورم به ونزوئلا و ترکیه، در فقر به یمن و... ارجاع می‌دهند. راه‌حل عبور از این وضعیت، نقد و رد این نگاه دوگانه است.

عباس عبدی نوشت: «برای هر کارشان یک نمونه از یک گوشه جهان پیدا می‌کنند تا کار‌های خودشان را توجیه کنند. در اعدام ها به چین، در سانسور و رسانه به کره شمالی، در ناامنی و تعداد زندانیان به امریکا، در وجود اعتراضات به فرانسه، در تورم به ونزوئلا و ترکیه، در فقر به یمن و... ارجاع می‌دهند. راه‌حل عبور از این وضعیت، نقد و رد این نگاه دوگانه است.

ترووست: عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: همواره دو نگاه سیاسی در تقابل با یکدیگر هستند. مساله اصلی نگاه اول این است که حکمرانی حق چه کسی است؟ ولی مساله اصلی نگاه دوم این است که چگونه باید حکمرانی کرد؟ البته طرفداران نگاه دوم نیز می‌کوشند تا برای اجرای حکمرانی مورد نظر خود فرد مناسبی را پیدا کنند. تمایز میان این دو نگاه در ادبیات دینی نیز مطرح است. ظاهرا در جنگ جمل کسی از امام علی می‌پرسد: آیا ممکن است افرادی که در جبهه مقابل هستند (طلحه، زبیر و…) بر باطل باشند؟ که پاسخ می‌دهد، تو فرد را به حق می‌شناسی یا حق را به فرد؟

در واقع همیشه حق و در اینجا درستی یک کار، مستقل از فرد است و فرد را با آن می‌سنجند و نه برعکس. شاید شنیده‌اید که اصولگرایان در مواردی از این مضمون استفاده می‌کنند که «مهم است که چه کسی رییس‌جمهور باشد.» البته میان افراد فرق است ولی باید گفت: «مهم است که با چه برنامه‌ای کشور را اداره می‌کنیم؟» پس معیار‌ها و سنجه‌های ما برای سنجش کارایی و داوری نسبت به فرد مقدم است. این تفاوت بسیار مهم است. برای نمونه همه ما این روز‌ها می‌بینیم که جناح حاکم و طرفدارانش در مقابل برخی امور منفی سکوت یا حتی آن‌ها را تایید یا توجیه می‌کنند.

ولی در زمان دولت پیش در این موارد، مواضع به شدت منتقدانه‌ای داشتند. تقریبا می‌توان گفت که اغلب مواضع کنونی آن‌ها در برابر پدیده‌های مشابه، مغایر با مواضع پیشین آنهاست. در فساد اداری و مالی، در سیاست خارجی، در سیاست‌ها و شاخص‌های اقتصادی و تورم و… در رقص و آواز، در حلال و حرام و مباح و… این رویکرد مشاهده می‌شود و تابع منطق دوگانه است. اخلاق و سیاست و… برای آنان چنان نسبی است که درستی یا نادرستی آن‌ها را با دوری و نزدیکی به خودشان می‌سنجند. روزی علیه روابط با عربستان تیتر‌های آنچنانی می‌زنند و روز دیگر چنان به پیشواز آن می‌روند که گویی مواضع گذشته مربوط به آنان نیست.

روزی چنان از تورم ناله و آن را متوجه دولت کرده، روز دیگر آن را فراموش کرده یا متوجه عملکرد و گناهان مردم می‌کنند. روزی برای حرکات موزون یا همان رقص چند دختربچه در زمان شهردار اسبق چنان الم‌شنگه‌ای راه می‌اندازند که گویی بزرگ‌ترین انحراف اخلاقی تاریخ رخ داده و روز دیگر برنامه‌ای با حضور افرادی در سطح بالاتر شاهد رقص خانم‌ها هستیم و در اغلب موارد مشابه سکوت می‌کنند. روزی علیه افزایش قیمت ارز قیام می‌کنند و آن را اصلی‌ترین مساله می‌دانند و روز دیگر سکوت محض را پیشه می‌کنند حتی اگر آسانسور ارز با سرعت بالا رود.

بدترین بخش این دوگانگی مواضع مربوط به ابزار کردن دین است. در حقیقت گزاره‌های دینی برای آنان تبدیل به ابزاری برای وارونه ساختن حقیقت می‌شود. به راحتی احکامی را به امام زمان نسبت می‌دهند که موجب وهن است. دین و گزاره‌های آن را از دریچه موقعیت و منافع خود می‌بینند. به همین علت است که یکی از مهم‌ترین گزاره‌ها علیه آنان مقایسه گفتار و کردار قبلی آنان با گفتار و کردار کنونی آن‌ها در شرایط کاملا یکسان است.

البته همیشه این احتمال وجود دارد که افراد و سیاستمداران تغییر نظر دهند، ولی باید به روشنی بگویند که علت آن چیست؟ علتی معقول و متعارف باید ذکر کنند. نه اینکه چنین تناقضاتی را به سکوت برگزار کنند. این نگاه فاقد برنامه و آینده‌نگری است. برنامه آنان فقط حفظ خود و منافع دوستان است. پیش از آمدن در دولت سلسله برنامه‌های مبارزه با فساد را اجرایی می‌کنند و حتی با نادیده گرفتن آیین دادرسی به نحوی دادگاه‌های شبه صحرایی تشکیل می‌دهند.

ولی هنگامی که خودشان متولی امور می‌شوند تا مدت‌ها فساد افراد منصوب را نمی‌بینند، بعد از آشکار شدن فساد، ابتدا از متهم دفاع، سپس توجیه می‌کنند و تقصیر دیگران می‌اندازند و در پایان هم به سکوت برگزار می‌کنند، در حالی که پیش از این چند نفر اعدام و تعدادی زندانی شدند که در رسیدگی‌های بعدی و اعاده دادرسی اغلب تبرئه شدند. این منطق دوگانه و معطوف به فرد و نه به حق در روابط خارجی هم دیده می‌شود.

برای هر کارشان یک نمونه از یک گوشه جهان پیدا می‌کنند تا کار‌های خودشان را توجیه کنند. در اعدام‌ها به چین، در سانسور و رسانه به کره شمالی، در ناامنی و تعداد زندانیان به امریکا، در وجود اعتراضات به فرانسه، در تورم به ونزوئلا و ترکیه، در فقر به یمن و… ارجاع می‌دهند. راه‌حل عبور از این وضعیت، نقد و رد این نگاه دوگانه است. آنان، چون خودشان از این موضع علیه دولت قبلی انتقاد می‌کردند، گمان می‌کنند که حتما منتقدانی، چون بنده نیز از همین منظر نقد می‌کنیم. در حالی که بنده کمابیش منتقد سیاست‌ها و اجرا‌ها هستم و نه منتقد افراد. از این رو بسیاری از نقد‌ها را در هر دو دولت به سیاست‌های مشابه وارد کرده‌ام. این نگاه فردمحور به جای حق‌محور خطرناک و زیانبار است.

//