جناب رئیسی، شما تو قایق نشستی، ما فکر بادمجان هستیم!

در حاشیه سفر رئیسی به استان گلستان و جزیره آشوراده، عکسی از او منتشر شد که کمی در فضای مجازی جاروجنجال به راه انداخته است.

در حاشیه سفر رئیسی به استان گلستان و جزیره آشوراده، عکسی از او منتشر شد که کمی در فضای مجازی جاروجنجال به راه انداخته است.

ترووست: در حاشیه سفر رئیسی به استان گلستان و جزیره آشوراده، عکسی از او منتشر شد که کمی در فضای مجازی جاروجنجال به راه انداخته است.

او سوار قایق شده و ماسک دارد، اما جلیقه نجات ندارد، برخی همراه نداشتن جلیقه نجات را یک اقدام غیرحرفه‌ای و در قرائتی تندتر پوپولیستی تلقی کردند. البته این قسم رفتارها در میان سیاست‌مداران ایرانی مسبوق به سابقه است و بارها و بارها تکرار شده.

انگار قرار است مخاطب این عکس‌ها با تماشایش حسی از خودمانی بودن بگیرد. بیخود نبود که سال‌ها پیش محمود احمدی‌نژاد عکس با کاپشن و نان و پنیر می‌گرفت. تفکری که ریشه‌اش در خاک «چپ» است، تفکری که مردمی بودن یک سیاست‌مدار را گاها به متخصص بودن او ترجیح می‌دهد.

از سال‌ها پیش،هر چه نماد و نشان تجمل و اشرافی‌گری بود، مذموم شمرده شد و از آن تاریخ تا به همین امروز گروه‌هایی در سیاست تلاش کردند، همواره با شعارهایی نظیر «مردمی» و با نشانه‌هایی نظیر همان عکس احمدی‌نژاد دل مردم را با خودشان ببرند. حالا این عکس رئیسی فراز جدیدی از این قصه مردمی بودن است.

جناب رئیسی، شما تو قایق نشستی، ما فکر بادمجان هستیم!

آیا در دسترس بودن یک سیاست‌مدار، عادی لباس پوشیدنش، حتی سفرهایی استانی‌اش لزوما نشانه‌ای از شایستگی اوست؟ آیا هر بار مسئولی این گونه رفتار کرده، لزوما مدیریت قابل قبول‌تری داشته است؟ و اصلا آیا حالا و در شرایط تازه‌ای که جامعه ایرانی در آن قرار گرفته این شکل رفتارها اصلا توجه کسی را جلب می‌کند؟

البته اینجا کاری به آن بازی‌های جناحی نداریم، اتفاقا وقتی کلیدواژه «رئیسی» و «قایق» را در توئیتر سرچ می‌کنید، کلی توئیت مشابه هم می‌آید که خواسته‌اند با استفاده از گاف رئیسی درباره «ریل» داستانی سر هم کنند و به او کنایه بزنند که «تو که از ریل صحبت می‌کردی در قایق چه می‌کنی؟»، خب معلوم است که این توئیت‌ها پروژه‌هایی‌ست در جهت تخریب رئیسی!

جنس این نوشته اما از جنس آن توئیت‌ها نیست، صحبت اما بیشتر بر سر آن است که کاش رئیسی یا هر کس دیگری که صاحب قدرت است، درباره چیزهایی حرف بزند که مردم به آن فکر می‌کنند. شاید واقعا دیگر برای مردم مهم نباشد که او صمیمانه سوار قایق می‌شود یا نمی‌شود، یا اصلا سفر استانی می‌رود و نمی‌رود. صحبت و اقدام درباره مسائلی که ذهن مردم را مشغول کرده، شاید دل مردم را بیشتر از ثبت چنین عکس‌های گرم می‌کند.

جناب رئیسی، شما تو قایق نشستی، ما فکر بادمجان هستیم!

دست شما درد نکند آقای رئیسی که رفتید و صمیمانه با سربازان وطن نشستید و خیلی هم تماشایش خوش گذشت، اما خب این مشکلی از ما حل نمی‌کند. مشکلات خیلی زیاد است، در همین تهران حتی نفس کشیدن سخت شده است. دیشب در صداوسیما برنامه‌ای پخش می‌شد که در مذمت مهاجرت بود، چند نفر را آورده بودند که بگویند مهاجرت اَخ است، نروید، پشیمان می‌شوید!

اما خب واقعیت را با برنامه‌های صداوسیما نمی‌شود ماستمالی کرد! ما که از سیاست چیزی نمی‌فهمیم، اصلا شُکر که نمی‌فهمیم، سیاست بازی بازرگان است، من و مای یه لاقبا را چه به کار بزرگان؟ اما باور کنید این روزها حتی تعداد «بمان و پس بگیرها» هم دائم دارد آب می‌رود!

کمی از نوشته‌های مردم در فضای مجازی را در ادامه آوردیم، که ببینید سطح دغدغه مردم به هوا و بادمجان تنزل یافته است:‎

جناب رئیسی، شما تو قایق نشستی، ما فکر بادمجان هستیم!

 

جناب رئیسی، شما تو قایق نشستی، ما فکر بادمجان هستیم!

//