ترووست: صابر گلعنبری: واقعیت این است که در چنین مواقعی نمیتوان دورنمای جنگی را پیش بینی کرد که خود طرفهای درگیر در آن هم برآورد دقیقی نسبت به سرنوشت آن ندارند.
با این حال، در وسع خود نظرم را بر پایه دادههای کنونی مبتنی بر تحولات این سه روز و سیاستها و رفتارهای طرفهای درگیر و متحدان هر دو در چند نکته بیان میکنم:
بین سطور مواضع و سیاستهای آمریکا و اسرائیل، نگارنده را تا این لحظه به این جمع بندی میرساند که فعلا “تصمیمی” برای تسری جنگ به جبهههای دیگر با حزب الله و ایران وجود ندارد. اسرائیل تمایلی به جنگ همزمان در چند جبهه ندارد و اساسا هم جغرافیای آن به علت فقدان عمق استراتژیک تاب جنگ در چند جبهه را ندارد. جنگهای قبلی با دول عربی مانند شش روزه به استثنای ۱۹۷۳ اساسا یک طرفه بودند و جنگی عربی به معنای واقعی کلمه در کار نبود.
در واقع اگر اسرائیل قصد گشودن جبههای دیگر در این شرایط را داشت، حملات خمپارهای از لبنان و عملیات نفوذ امروز را بهانه میکرد تا جنگی را علیه حزب الله آغاز کند، اما این کار را “تا این لحظه” انجام نداده است.
در مقابل هم فعلا به نظر نمیرسد که حزب الله قصد ورود به این جنگ را دارد. همین که شاخه نظامی جهاد اسلامی مسئولیت عملیات (انجام شده با موافقت حزب الله) در مرز لبنان را بر عهده گرفته، نشان میدهد که این حزب “فعلا” تصمیمی برای ایجاد جنگ در جبهه شمالی ندارد. در جنگهای قبلی میان باریکه غزه و اسرائیل نیز حملاتی محدود از جانب لبنان صورت میگرفت، اما به گشودن جبههای جدید منجر نشد.
با این حال، نباید از نظر دور داشت که برای عدم گسترش دامنه جنگ صرفا نبود تصمیمی پیشینی کافی نیست، بلکه سیر تحولات میدانی در جبهه شمالی تعیین کننده است. در این میان، گفته میشود که اسرائیل برخی پایگاههایی حزب الله در منطقهای که از آنجا برخی مسلحین ورود کرده، و همچنین یک نیروی آن را هدف قرار داده است. در صورت صحت این اخبار، باید منتظر واکنش حزب الله و شکل آن ماند؛ این که در جهت گشودن جبههای جدید علیه اسرائیل خواهد بود یا واکنشی محدود.
حملات از لبنان به اسرائیل تا این لحظه با هدف فشار بر اسرائیل و متشتت کردن تمرکز آن بر غزه و معطوف به این برآورد است که با دامن زدن به نگرانی اسرائیل و آمریکا نسبت به احتمال گسترش جنگ میتوان از شدت حملات به غزه کاست. اما اسرائیل تا این لحظه بیتوجه به مقتضای این فشارهاست. با این حال، احتمال این که در ساعات و روزهای آینده شاهد فشارهای بیشتر بر اسرائیل از مرزهای شمال باشیم، وجود دارد و باز باید دید که حزب الله تا کجا پیش خواهد رفت و اسرائیل نیز در چه سطحی واکنش نشان خواهد داد و آیا این کنش واکنشها به گشودن ناخواسته جبهه شمالی منجر میشود یا خیر؟
فعلا اسرائیل با پشتیبانی کامل آمریکا (ی نگران از گسترش جنگ به منطقه) و اروپا، سیاست زمین سوخته را علیه نوار غزه بر اساس اعلام بیسابقه وضعیت جنگ از ۵۰ سال پیش در پیش گرفته و حجم بمباران این منطقه در چند دهه اخیر بیسابقه است و به شکل جنون آمیزی زیرساختهای غزه بمباران و تخریب میشود، اما حملات فلسطینیها متوقف نشده است. در کنار آن هم، دولت نتانیاهو از قطع آب، برق و غذا و دارو به روی مردم این منطقه خبر داده است و برای شروع حمله زمینی برنامهریزی میکند. قبلا نیز گفته شد، ورود زمینی محدود امکان دارد اما حمله زمینی گسترده “فعلا” بعید است.
این حجم بیسابقه بمباران هیستریک غزه چند هدف را دنبال میکند:
ــ بالا بردن هزینه حملات حماس و خارج کردن این منطقه از دایره منازعه برای چند دهه آینده
ــ ارسال این پیام به جبهههای دیگر که در صورت حمله به اسرائیل با چنین بهایی مواجه خواهند شد.
ــ افزایش سرسام آور قربانیان فلسطینی. از این رو که همیشه در جنگها و درگیریها آمار کشتههای اسرائیل خیلی کمتر از طرف یا طرفهای مقابل بوده است. اما اکنون این قضیه برعکس شده است و احتمالا نتانیاهو تا این معادله را به قبل بازنگرداند و آمار قربانیان فلسطینی را چند برابر و یا دستکم بیشتر نکند، رضایت نمیدهد.
ــ مجبور کردن حماس به آزادی اسرا بدون گرفتن مابه ازایی که برای نتانیاهو دردسر بزرگی است.
ناگفته هم نماند که اسرائیل در جنگهای پیشین علیه غزه نیز اهداف مشابهی را دنبال میکرد اما محقق نشد.
در مقابل هم حملات طرف فلسطینی چه موشکی چه زمینی با وجود این حجم حملات بیسابقه اسرائیل همچنان ادامه دارد.
لب کلام این که روند تحولات تا اینجا نشانگر وجود تصمیمی برای شروع جنگ منطقهای نیست؛ مگر این که تحولات میدانی، آن را تحمیل کند، اما اگر جنگ از غزه فراتر نرود، در همین سطح نیز پیامدهای مهمی در سطوح مختلفی در سطح منطقه در جهت تشدید کنترل شده تنشها در آینده خواهد داشت.
ارسال پاسخ